جدول جو
جدول جو

معنی گردش خون - جستجوی لغت در جدول جو

گردش خون(گَ دِ شِ)
دوران دم. گردیدن خون در رگها. رجوع به دوران دم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ)
کنایه از بسیاردوست و بامحبت واختلاطکننده. (برهان) (آنندراج) (غیاث) :
شب نه در خوابم که بینی چشم حیرانم بهم
کز سرشک گرم خون چسبیده مژگانم بهم.
محمدسعید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گرد خوان
تصویر گرد خوان
سفره گرد خوان مدور، میز گرد، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم خون
تصویر گرم خون
کسی که با مردم بسیار معاشرت کند خون گرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد گون
تصویر گرد گون
برنگ گرد و غبار اغبر: بنگ سیاه باشد و سرخ و سپید و گردگون
فرهنگ لغت هوشیار
وردست: در تداول کمک و دستیار آن که در زیردست کسی کمک به کار
فرهنگ گویش مازندرانی